ای دوست ما به دست تو از جهان ملک خاتون غزل 737

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

ای دوست ما به دست تو دادیم اختیار

1 ای دوست ما به دست تو دادیم اختیار ما را نزار و زار خدا را روا مدار

2 گر لطف می کنی تو به حال جهان بکن زان رو که ما به لطف تو هستیم امیدوار

3 ای مدّعی تو را چه فتادست با منت شرمی بدار از حق و ما را به ما گذار

4 گر زآنکه لطف دوست بود دستگیر من فارغ من از بهشتم و با درد و غم چه کار

5 تو چون گلی شکفته به بستان به صبحدم ما در فراق روی تو چون بلبلیم زار

6 تا کی به درد [هجر] تو باشیم مبتلا ما را بدار یا نه که دست از جهان بدار

7 چندان قتیل عشق تو هستند در جهان مانند ما بسی که نیایند در شمار

عکس نوشته
کامنت
comment