- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای دوست ما به دست تو دادیم اختیار ما را نزار و زار خدا را روا مدار
2 گر لطف می کنی تو به حال جهان بکن زان رو که ما به لطف تو هستیم امیدوار
3 ای مدّعی تو را چه فتادست با منت شرمی بدار از حق و ما را به ما گذار
4 گر زآنکه لطف دوست بود دستگیر من فارغ من از بهشتم و با درد و غم چه کار
5 تو چون گلی شکفته به بستان به صبحدم ما در فراق روی تو چون بلبلیم زار
6 تا کی به درد [هجر] تو باشیم مبتلا ما را بدار یا نه که دست از جهان بدار
7 چندان قتیل عشق تو هستند در جهان مانند ما بسی که نیایند در شمار