ای دوست، دلم راهوس باده حمراست از قاسم انوار غزل 61

قاسم انوار

آثار قاسم انوار

قاسم انوار

ای دوست، دلم راهوس باده حمراست

1 ای دوست، دلم راهوس باده حمراست زان باده حمرا که درو نور تجلاست

2 مستان خرابیم، سراز پای ندانیم این حیرت و دهشت همه از جودت صهباست

3 خواهی لقب از خضر کن و خواه مسیحا عشقست بهر حال که او محیی موتاست

4 ای خواجه، اگر معرفتی نیست محالست گر معرفتی هست، نصیب دل داناست

5 تا کی بلب جوی ز حیرت زدگانی؟ از جوی گذر کن که درین سوی تماشاست

6 از عشق جهانگیر، که عالم همه مستند گر عشق و سلامت طلبی مایه سود است

7 قاسم ز سر کوی تو هرگز نشود دور چون نور تجلی ز جبین تو هویداست

عکس نوشته
کامنت
comment