- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای دوست، دلم راهوس باده حمراست زان باده حمرا که درو نور تجلاست
2 مستان خرابیم، سراز پای ندانیم این حیرت و دهشت همه از جودت صهباست
3 خواهی لقب از خضر کن و خواه مسیحا عشقست بهر حال که او محیی موتاست
4 ای خواجه، اگر معرفتی نیست محالست گر معرفتی هست، نصیب دل داناست
5 تا کی بلب جوی ز حیرت زدگانی؟ از جوی گذر کن که درین سوی تماشاست
6 از عشق جهانگیر، که عالم همه مستند گر عشق و سلامت طلبی مایه سود است
7 قاسم ز سر کوی تو هرگز نشود دور چون نور تجلی ز جبین تو هویداست