ای دوست نظر کن ز سر لطف از جهان ملک خاتون غزل 973

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

ای دوست نظر کن ز سر لطف به کارم

1 ای دوست نظر کن ز سر لطف به کارم چون در دو جهان غیر تو امید ندارم

2 گر بی تو برندم به بهشت ای بت دلخواه در هر دو جهان ناله و فریاد برآرم

3 در خاطرم اینست که در عشق تو جانا تا سر بودم دست ز دامانت ندارم

4 گر خود سرم این مایه سوداست بر او خوش بی رای تو ای دوست سر خویش ندارم

5 بگذاشته ای زلف به روی ای بت مه روی در سلسله عمر چنین چند گذارم

6 تا چند به داغ شب هجرم بنشانی بازآی که در عشق تو بی صبر و قرارم

7 هر چند که جان داد دلم دامن وصلت با دست نیامد، بشد از دست نگارم

عکس نوشته
کامنت
comment