- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 دوست در جان و نیست خبرت تشنه میری و آب در نظرت
2 نام دریا دلی برآوردی طرفه اینه کآب نیست بر جگرت
3 بسکه پیش تو رفت ذکر فرات صفت آب کرد تشنه ترت
4 برهد جانت از تعطش آب که بسره وقت ما فتد گذرت
5 به خدا و بهشت مژده دهان به خدا می دهند درد سرت
6 آدم از خود بهشت نیک بهشت مرد باید به همت پدرت
7 به دو عالم نظر من چو کمال تا نمایند عالم دگرت