1 ای دوست من از هیچ مشوش گردم وز نیمه ی نیم ذره در خوش گردم؟
2 از آب لطیفتر مزاجی دارم دریاب مرا و گرنه ناخوش گردم
1 من داغ بلاها که ز دلبر دارم شک نیست که از جفاش دل بر دارم
2 شیرین لب او اگر ببینم در خواب فرهاد صفت نعره ز دلبر دارم
1 زهی ز پیکر درگاهت اوج خورشیدی که ذره ای بود اندر هواش پیکر تیر
2 دقیقه ایست ز قدر تو نه سپهر بلند بعلقه ای ز ضمیر تو هفت جرم منیر
1 ای صاحبی که گردون گرد از جهان برآرد گر یک نفس نباشد در حفظ تو طبایع
2 از حضرت تو لفظی وز نه فلک معانی از خامه ی تو حرفی وز صد کتب شرایع