جامی

جامی

جامی
جامی

یافت ناگاه آن حکیمک راه از جامی هفت اورنگ 27

هفت اورنگ 27 ام از 3391 سلسلةالذهب - دفتر دوم

یافت ناگاه آن حکیمک راه

1 یافت ناگاه آن حکیمک راه پیش جمعی از اولیاء الله

2 فصل دی بود و منقلی آتش شعله می زد میان ایشان خوش

3 شد بتقریب آتش و منقل از خلیل بری ز نقص و خلل

4 ذکر آن قصه کهن به تمام که بر او نار گشت برد و سلام

5 آن حکیمک ز جهل و استنکار گفت بالطبع محرق آمد نار

6 آنچه بالطبع محرق است کجا گردد از مقتضای طبع جدا

7 یکی از حاضران ز غیرت دین گفت هین دامنت بیار و ببین

8 منقل آتشین به دامان ریخت آتش خجلتش ز جان انگیخت

9 گفت در کن میان آتش دست هیچ گرمی ببین در آتش هست

10 چون نه دستش بسوخت نی دامن شد ازان جهل او بر او روشن

11 طبع را هم مسخر حق دید جانش از تیرگی جهل رهید

12 اگر آن علم او یقین بودی قصه او کی اینچنین بودی

13 علم کامد یقین ز بیم زوال به یقین ایمن است در همه حال

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر یافت ناگاه آن حکیمک راه

شاعر شعر یافت ناگاه آن حکیمک راه چه کسی است ؟

شاعر شعر یافت ناگاه آن حکیمک راه جامی می باشد.

شعر یافت ناگاه آن حکیمک راه در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 9 سروده شده است.

قالب شعر یافت ناگاه آن حکیمک راه چیست ؟

قالب شعر یافت ناگاه آن حکیمک راه هفت اورنگ است

مضمون اصلی شعر یافت ناگاه آن حکیمک راه چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر شاد, شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, می‌نوشی است.
ویدیویی