حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی
حکیم نزاری قهستانی

فروغِ طلعتِ رویِ از حکیم نزاری قهستانی غزل 416

غزل 416 ام از 1607 غزلیات

فروغِ طلعتِ رویِ تو آفتاب ندارد

1 فروغِ طلعتِ رویِ تو آفتاب ندارد نسیمِ ناقۀ زلفِ تو مشکِ ناب ندارد

2 عجب که سایۀ زلفِ تو گر رسد به جمادی که هم چو ذرّه به خاصیّت اظطراب ندارد

3 تو خود به جانبِ ما هیچ التفات نداری مرا خیالِ تو یک لحظه بی عذاب ندارد

4 چو حلقه هایِ سرِ زلفِ بی قرارِ تو یک دم دو چشمِ ژاله فشانم قرار و خواب ندارد

5 مگر که لایقِ گوشِ تو نیست ورنه به قیمت چو گوهرِ صدفِ چشمِ من سحاب ندارد

6 ندانم اهلِ دلی در بلادِ ملکِ خراسان که دل بر آتشِ این امتحان کباب ندارد

7 کسی نبینم از ابنایِ خویش کو چو نزاری به خونِ دل رخِ چون کهربا خضاب ندارد

8 دل شکستۀ من مشکل این که در همه عالم به هیچ کویِ دگر مرجع و مآب ندارد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر فروغِ طلعتِ رویِ تو آفتاب ندارد

شاعر شعر فروغِ طلعتِ رویِ تو آفتاب ندارد چه کسی است ؟

شاعر شعر فروغِ طلعتِ رویِ تو آفتاب ندارد حکیم نزاری قهستانی می باشد.

شعر فروغِ طلعتِ رویِ تو آفتاب ندارد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر فروغِ طلعتِ رویِ تو آفتاب ندارد چیست ؟

قالب شعر فروغِ طلعتِ رویِ تو آفتاب ندارد غزل است

مضمون اصلی شعر فروغِ طلعتِ رویِ تو آفتاب ندارد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه است.
بنر