فراموشت چرا شد مهربانی از جهان ملک خاتون غزل 1353

جهان ملک خاتون

آثار جهان ملک خاتون

جهان ملک خاتون

فراموشت چرا شد مهربانی

1 فراموشت چرا شد مهربانی مگر حال من بی دل ندانی

2 مرا چون دیده ای ای نور دیده دلم را جانی و جانم روانی

3 تو را چون من فراوان بنده باشد مرا چون تو نباشد کس تو دانی

4 چرا ای دلبر طناز باری دلم را بردی و در قصد جانی

5 مرنجانم به هجران ای نگارین به وصلم چاره ای می کن نهانی

6 به باغ جان نظر کردیم و دیدیم به چشم ما تو چون سرو روانی

7 به هجرم گر برانی چاره ای نیست به وصلم گر نوازی می توانی

8 منه بر خاطر ما بار هجران چه باشد کز فراقم وارهانی

9 ز رویت تا جدا گشتم به ناکام ندیدم در جهان من شادمانی

عکس نوشته
کامنت
comment