1 برای نعمت دنیا مکش مذلت خلق که نزد اهل خرد زین سبب خسی باشی
2 ز خون دیده غذا گر کنی از آن خوشتر که زیر منت احسان ناکسی باشی
3 اگر قبول کنی پند من از آن خوشتر و گر نه همچو سگان در بدر بسی باشی
1 یکچند بکام دلم ایام زمان داد تا عاقبتم قبله اقبال نشان داد
2 المنه لله که مرا درگه پیری لطف ازلی بار دگر بخت جوان داد
1 چون نگارم گوی مه از غالیه چوگان کند عاشقانرا دل زغم چون گوی سرگردان کند
2 گر نسیم صبحدم بر خاک کویش بگذرد قیمت مشک ختائی در جهان ارزان کند
1 شاد باش ای دل که بختت پیشوایی میکند سوی نویین جهانت رهنمایی میکند
2 خسرو خسرو نشان تالش که از بهر خدای اهل دانش را به مردی کدخدایی میکند