1 تا چند زمانی و مکانی باشیم وامانده ز پای کاروانی باشیم
2 آن روز که آب زندگانی میریخت می خواست و بال زندگانی باشیم
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 بهشت است آن ندانم یا بهار است غلط کردم غلط، دیدار یار است
2 هلاک آن تنم کز نازنینی زمین و آسمانش زیر بار است
1 از خواری شاگرد و ز فخر استاد صد چاک به جیب هستیم پیش افتاد
2 ز استاد بگشوم آمد اینحرف آزاد فریاد زدانش و ز نادانی داد
1 شد از فروغ شاه صفی گلستان جهان خورشید گو متاب دگر بر جهانیان
2 کف کار ابر کرده و رخسار کار مهر دیگر چه منت است زمین را به آسمان
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **