-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 غذا چون کنم دردی از آفتاب موافق تر الحق می از آفتاب
2 بیا ساقیا ساغری ده به من که عکسش بریزد خوی از آفتاب
3 سر خشک مغز پر آشوب من به می گرم کن تا کی از آفتاب
4 خیالم ز ماه قدح لمحه یی جدا نیست همچون فی از آفتاب
5 نه در جام کی می نمودی جهان چه کم بود جام کی از آفتاب
6 ز جام صبوحی گریزان مباش چو خفاش در هر پی از آفتاب
7 به می کن دوای نزاری مساز چو حربا دواءالکی از آفتاب