ای مگس‌، ای دشمن از ملک‌الشعرا بهار منظومه‌ 1

ملک‌الشعرا بهار

آثار ملک‌الشعرا بهار

ملک‌الشعرا بهار

ای مگس‌، ای دشمن نوع بشر

1 ای مگس‌، ای دشمن نوع بشر ای همه از عقرب و افعی بتر

2 در ره و در خانه و صحرا و باغ موجب دردسر و موی دماغ

3 قصهٔ پتیاره و مرگ سیاه قصهٔ تست ای عدوی کینه‌خواه

4 تاخته ناگه ز سوی آسمان آخته بر صحت و امن و امان

5 آمده بی رخصت و پوزش ز در بر سر هر مسندی افشانده پر

6 در شده بی‌رقعهٔ دعوت به خوان خورده و برخاسته پیش از کسان

7 وز ره نامردمی و کین و قهر بر سر هر طعمه‌ای افشانده زهر

8 رفته سوی مزبله و آلوده‌پای آمده بر سفرهٔ خلق خدای

9 ریسته از پرخوری و کرده قی کرده قی از بهر چه‌، ناخورده می

10 این همه پیش من و تو می‌کند بر سر و ریش من و تو می‌کند

11 ما و تو بگشوده بر این دیو، در خانهٔ خود ساخته زیر و زبر

12 لیسد و بوسد لب فرزند ما چهرهٔ نوباوهٔ دلبند ما

13 بر سر و دست و تن آن بیگناه سالک و جوش آرد و زخم سیاه

14 حصبه و اسهال ره‌آورد او هر دلی آزردهٔ یک درد او

15 فتنهٔ بیداری و کابوس خواب زِر زِر او صیحهٔ دیو عذاب

16 دشمن اندیشه و خصم خیال مایهٔ نکبت‌، سر وزر و وبال

عکس نوشته
کامنت
comment