گل ز خجالت آب شد پیش از عمادالدین نسیمی غزل 224

عمادالدین نسیمی

آثار عمادالدین نسیمی

عمادالدین نسیمی

گل ز خجالت آب شد پیش رخ نگار من

1 گل ز خجالت آب شد پیش رخ نگار من سرخ برآمد از حیا لاله ز شرم یار من

2 مست جمال خود کند عالم امر و خلق را برقع اگر برافکند ساقی گلعذار من

3 مست شراب آرزو، کی رهد از خمار غم؟ تا نخورد به صدق دل باده خوشگوار من

4 بر تن مرده می دمد چون نفس مسیح جان هر طرفی که می رود بوی گل و بهار من

5 تا شده ام چو مقبلان صید کمند سنبلش هست به رغبت آمده شیر فلک شکار من

6 (شمس منیر کی بود چون مه بدر گلرخم؟ سرو قدش نهال جان ورد رخش دثار من)

7 مصحف حسن دلبرم هست دو چارده ولی سی و دو است از آنکه آن ماه دو پنج و چار من

8 من که ز مجلس ازل مست اناالحق آمدم چون نزند شه ابد بر سر عرش دار من

9 ای که ز عشق گفته ای دست بدار و توبه کن عشق جمال دلبران تا ابد است کار من

10 سنگ فنا ز آسمان گر برسد چه باک از آن شکر که نیست از عمل شیشه زهد، بار من

11 (هست نسیمی! در جهان سی و دو نطق لایزال روز به محشر جزا دولت برقرار من)

عکس نوشته
کامنت
comment