کمال خجندی

کمال خجندی

کمال خجندی
کمال خجندی

گل به صد لطف بدید آن برو پنداشت از کمال خجندی غزل 231

غزل 231 ام از 1252 غزلیات

گل به صد لطف بدید آن برو پنداشت تن است

1 گل به صد لطف بدید آن برو پنداشت تن است شکل خود دید همانا چو ز آبت بدن است

2 نازک اندام که ز آسیب صبا تاب نداشت ظلم باشد اگر از برگ گلش پیرهن است

3 ای گل از سیم بناگوش بشم گیر به وام مایه حسن و میندیش که قرض حسن است

4 نکنم جز به خیال قد نو نه دراز بلبلان را سخن ار هست به سرو چمن است

5 نیست الا اثر سوز دل و آه درون بر لب از خال تو این دود که بر جان من است

6 مشک بر گردن آن ترک خطا نیست بت چینش مگر آورده خراج ختن است

7 ز زلف میچکد آب حیات از سخنان تو کمال سخن این است که گونی تو دگرها سخن است

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر گل به صد لطف بدید آن برو پنداشت تن است

شاعر شعر گل به صد لطف بدید آن برو پنداشت تن است چه کسی است ؟

شاعر شعر گل به صد لطف بدید آن برو پنداشت تن است کمال خجندی می باشد.

شعر گل به صد لطف بدید آن برو پنداشت تن است در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر گل به صد لطف بدید آن برو پنداشت تن است چیست ؟

قالب شعر گل به صد لطف بدید آن برو پنداشت تن است غزل است

مضمون اصلی شعر گل به صد لطف بدید آن برو پنداشت تن است چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, پندآموز, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر