وقت گل، خوبان چو از امیر شاهی سبزواری غزل 78

امیر شاهی سبزواری

آثار امیر شاهی سبزواری

امیر شاهی سبزواری

وقت گل، خوبان چو بزم عیش در صحرا نهند

1 وقت گل، خوبان چو بزم عیش در صحرا نهند عاشقان را تازه داغی بر دل شیدا نهند

2 نازنین را عشق ورزیدن نزیبد، جان من شیر مردان بلاکش پا در این غوغا نهند

3 دیده نا اهل باشد بر چنان رویی دریغ آه اگر آئینه پیش چشم نابینا نهند

4 با چنان لبهای میگون، پای در میخانه نه تا ز بیهوشی حریفان سر بجای پا نهند

5 از ملامت سوخت شاهی، کاین ستمگر دوستان هر که را زخمی رسد، داغیش بر بالا نهند

عکس نوشته
کامنت
comment