فصل گل گفته واعظ نکنی از آشفتهٔ شیرازی غزل 1052

آشفتهٔ شیرازی

آثار آشفتهٔ شیرازی

آشفتهٔ شیرازی

فصل گل گفته واعظ نکنی می نوشی

1 فصل گل گفته واعظ نکنی می نوشی وقت آنست که سجاده بمی بفروشی

2 چشم مست تو زنو عربده آغاز کند ‏ زلف و ابروی تو گفتند زبس سر گوشی

3 چون بخود آیم و هشیار شوم کاندر بزم ساغر چشم توام داد می بیهوشی

4 خیز چون ساغر می لب بلب یار بنه چند با این دل پرخون تو چو خم در جوشی

5 چنگ زد در خم آن زلف زقلب آشفته جای آنست که چون چنگ بجان بخروشی

6 مه من گر شودت مشتری ای یوسف مصر خویشتن را چو غلامان حبش بفروشی

عکس نوشته
کامنت
comment