ای گل، همه از هلالی جغتایی مخمس بر غزل سعدی 1

هلالی جغتایی

آثار هلالی جغتایی

هلالی جغتایی

ای گل، همه وقت این گل رخسار نماند

1 ای گل، همه وقت این گل رخسار نماند وقتی رسد آخر که به جز خار نماند

2 تاراج خزان آید و گلزار نماند این تازگی حسن تو بسیار نماند

3 دیدار تو نیک و همه کس طالب دیدار تو یوسف مصری و همه شهر خریدار

4 سودای تو دارند همه بر سر بازار بازار تو را هست خریداری بسیار

5 دادست خدا حسن و جمال از همه پیشت این سرکشی و ناز بود از همه بیشت

6 هرچند که هستند ز بیگانه و خویشت بسیار غلامان کمربسته به پیشت

7 ای کافر پرعشوه و ای دلبر طناز یک چشم زدن و انکنی چشم خود از ناز

8 هر لحظه کنی عشوه و ناز دگر آغاز تا چند کنی ناز؟ که تا چشم کنی باز

9 تا چند به خون‌ریز هلالی شده‌ای تیز؟ از عشق بیندیش و ز آزار بپرهیز

10 شوخی مکن و تند مشو، عشوه مینگیز مشکن دل سعدی، که ازین باغ دلاویز

عکس نوشته
کامنت
comment