شعله در آغوش دارد از اقبال لاهوری پیام مشرق 253

اقبال لاهوری

آثار اقبال لاهوری

اقبال لاهوری

شعله در آغوش دارد عشق بی پروای من

1 شعله در آغوش دارد عشق بی پروای من بر نخیزد یک شرار از حکمت نازای من

2 چون تمام افتد سراپا ناز می گردد نیاز قیس را لیلی همی نامند در صحرای من

3 بهر دهلیز تو از هندوستان آورده ام سجدهٔ شوقی که خون گردید در سیمای من

4 تیغ لا در پنجه این کافر دیرینه ده باز بنگر در جهان هنگامهٔ الای من

5 گردشی باید که گردون از ضمیر روزگار دوش من باز آرد اندر کسوت فردای من

6 از سپهر بارگاهت یک جهان وافر نصیب جلوه ئی داری دریغ از وادی سینای من

7 با خدا در پرده گویم با تو گویم آشکار یا رسول الله او پنهان و تو پیدای من

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر