1 صید از حرم کشد، خم جعد بلند تو فریاد از تطاول مشکین کمند تو
2 شد رشک طور از آمدنت کوی عاشقان بنشین، که باد خردهٔ جان ها سپند تو
3 مشکل شده ست کار دل از عشق و خوش دلم شاید رسد به خاطر مشکل پسند تو
1 هر چند که دنیاست رَه و ما همه راهی افتاده مرا زورق هستی به تباهی
2 پوشیده شب ظلمت گیتی، گهرم را من چشمهٔ حیوانم و هند است سیاهی
1 با همه سیلی که شسته روی زمین را طرفه غباری ست چشم حادثه بین را
2 بار الم بی حد است و گرد کدورت پشت فلک را ببین و روی زمین را
1 ای شور خیالت، نمک زخم جگرها مجنون بیابان سراغ تو، نظرها
2 بی عشق ز دل ها نرود ریشهٔ غفلت خورشید بر آرد رگ خامی، ز ثمرها