اول ثبوت عرش، پس آنگه جلوس از قاسم انوار غزل 362

قاسم انوار

آثار قاسم انوار

قاسم انوار

اول ثبوت عرش، پس آنگه جلوس یار

1 اول ثبوت عرش، پس آنگه جلوس یار این نکته را بدان و مثل را بیاد دار

2 آن دم که عرش و فرش نبود و خدای بود آن دم مقر عز بکجا بود اختیار؟

3 این رمز چیست؟ حاصل این قصه بازگو این را هم تو ندانی و مثل تو صد هزار

4 حق بر عروش جمله ذرات مستویست این نکته را ببین تو، ولی سر نگاه دار

5 دل عرش اعظمست خدا را، باتفاق آنجاست دار سلطنت، آنجاست یار غار

6 تا چند ناله می کنی از سوز و درد دل؟ خواهی ز درد دل برهی، دل بدو سپار

7 تا چند در موافقت نفس راهزن؟ خواهی که جان ز غم ببری، دست از او مدار

8 در انتظار وعده فردا بسوختی نقدست وصل یار، چه حاجت به انتظار؟

9 آخر بصد زبان مقر آمد بعجز خویش قاسم، ز شکرهای ایادی بی شمار

عکس نوشته
کامنت
comment