- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 نخست نغمهٔ عشاق فصل گل این است که داغ لالهرخان به ز باغ نسرین است
2 فغان ز دامن باغی که باغبان آنجا همیشه چشم امیدش به دست گلچین است
3 سپرده مرهم زخمم فلک به دست مهی که صاحب خط خوشبوی و خال مشکین است
4 علاج نیست خلاص از کمند او ورنه ز پای تا به سرم چشم مصلحت بین است
5 به عهد عارض گلگون او بحمدالله که کار اهل نظر ز اشک دیده رنگین است
6 کسی که شهد محبت چشیده میداند که تلخ از آن لب نوشین به طعم شیرین است
7 اسیر آن خط سبزم که مو به مو دام است غلام آن سر زلفم که سر به سر چین است
8 به هر کجا که منم شغل اختران مهر است به هر زمین که تویی کار آسمان کین است
9 سواد زلف تو مجموعهٔ شب و روز است نگاه چشم تو غارتگر دل و دین است
10 قد تو وقت روش رشک سرو و شمشاد است رخ تو زیر عرق شرم ماه و پروین است
11 فروغی از سخن دوست لب نمیبندد که نقل مجلس فرهاد نقل شیرین است