زد آتش در دلم چون شمع، دیدار از حزین لاهیجی غزل 557

حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

حزین لاهیجی

زد آتش در دلم چون شمع، دیدار این چنین باید

1 زد آتش در دلم چون شمع، دیدار این چنین باید نگه در دیدهٔ تر سوخت، رخسار این چنین باید

2 تپد دل در بر از طرز خرام تازه شمشادش غبارم را به شور آورده، رفتار این چنین باید

3 خمارآلودهٔ منّت نیم از ساغر و مینا شرابم خون، دلم پیمانه، خمّار این چنین باید

4 ز شمع کلبه ام باشد شرر در سنگ روشن تر سیه روزان هجران را شب تار این چنین باید

5 حزین از دامن پاک نفس، صیقل زدی دل را غبار از خاطر ما رفت، گفتار این چنین باید

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر