-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آتش به باغ زد ز خزان روزگار حیف داغ چمن نه ایم، ز بلبل هزار حیف
2 تأثیر نیست در دل ما فیض عشق را بر گلخن است سایه ی ابر بهار حیف
3 از ورطه ای که مقصد ما جز خطر نبود نشکسته رفت کشتی ما برکنار حیف
4 از خار پا چو شعله به رقصند رهروان در راه او پیاده خورد بر سوار حیف
5 از موج اضطراب دلم آرمیده نیست آیینه ام چو آب ندارد قرار حیف
6 عاقل به ماتم است رود هرکس از جهان مجنون این خرابه خورد بر غبار حیف
7 بیکار نیستیم، ولی در جهان سلیم کاری نمی کنیم که آید به کار حیف