آخر،ای شوخ جهان،عشوه گری از قاسم انوار غزل 292

قاسم انوار

آثار قاسم انوار

قاسم انوار

آخر،ای شوخ جهان،عشوه گری با ما چند؟

1 آخر،ای شوخ جهان،عشوه گری با ما چند؟ ما بسودای تو مردیم، خدا را مپسند

2 در غمت خسته دلان غرقه خونند مدام نفسی برسرشان آ و ببین در چه دمند؟

3 آن دل از وسوسه هر دو جهان آزادست که بزنجیر سر زلف تو افتاده ببند

4 عار داریم ز شاهی بهوای تو،ببین که گدایان سر کوی تو چون محتشمند

5 روی چون ماه تو خواهیم،زهی طالع سعد! قد چون سرو تو جوییم،زهی بخت بلند!

6 بر اسیران سر کوی غمت چون گذری نظری کن ز سر زلف،که اهل نظرند

7 گفتم:از خویش بریدم،بتوپیوند شدم گفت :احسنت و زهی قاسم نیکو پیوند!

عکس نوشته
کامنت
comment