-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آخر ای پیمان گسل یاران به یاران این کنند دوستان بی موجبی با دوستداران این کنند
2 در ره رخشت فتادم خاک من دادی به باد شهسواران در روش با خاکساران این کنند
3 مرهم از تیر تو جستم زخم بیدادم زدی دلنوازان جان من با دل فکاران این کنند
4 خواستم تسکین سپند آتشت کردی مرا ای قرار جان و دل با بی قراران این کنند
5 رو به شهر وصل کردم تا عدم راندی مرا آخر ایمه با غریبان شهریاران این کنند
6 من غمت خوردم تو بر رغمم شدی غمخوار غیر با حریفان غم خود غمگساران این کنند
7 محتشم در جان سپاری بود و خونش ریختی ای هزارت جان فدا با جان سپاران این کنند