-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آخر، ای آرام جان، سوی دل افگاری ببین از جفاکاری حذر کن، در وفاداری ببین
2 تا بکی فارغ نشینی؟ لحظه ای بیرون خرام بر سر آن کوی هر سو عاشق زاری ببین
3 یک دو روزی جلوه کن در شهر و از سودای خویش هر طرف دیوانه ای دیگر ببازاری ببین
4 سوی من بین و بدشنامی مشرف کن مرا گر بدین تشریف لایق نیستم، باری ببین
5 چند بینی لاله و سرو سهی، ای باغبان در سهی قدی نظر کن، لاله رخساری ببین
6 ای که می خواهی نشانم، بر سر کویش بیا استخوان فرسوده ای، در پای دیواری ببین
7 دیدن و پرسیدنش ما را محالست، ای رقیب هم تو بسیاری بپرس از ما و بسیاری ببین
8 زاهدا، در خرقه پشمین مسلمانم مخواه در ته هر مو ازین پشمینه زناری ببین
9 چند بیماری کشد مسکین هلالی در غمت؟ ای طبیب دردمندان، سوی بیماری ببین