- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ساقی دوباره پر کن، از باده گوی ما را وآن گاه غم نباشد، بشکن سبوی ما را
2 مجنون ما ندارد، پروای خار این دشت چنگال شیر عمری، زد شانه موی ما را
3 یارای شکوه ام کو؟ امّا محبت این نیست خشک ار چنین گذارد، تیغت گلوی ما را
4 عمری به شهر گیتی، بیگانه وار گشتیم تن رفته رفته آخر، بگرفت خوی ما را
5 نم بر نداشت هرگز، از آب زندگانی این کاسه سرنگونی، زیبد کدوی ما را
6 عمری نیاز بردیم بر دیر وکعبه کاخر آیینه وار حیرت، بگرفت روی ما را
7 انوار مرشد روم، شد راهبر حزین را جانا قبول گردان، این جستجوی ما را