- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 فتاده از پی دل کودکان و غوغائی است تو هم بیا بتماشا که خوش تماشائی است
2 مرا که مرغ دلم، مانده در شکنجه دام؛ ازین چه سود که بیرون شهر صحرائی است؟!
3 گرانی از سر کوی تو زود خواهم برد بیا که فرصت حرف، امشبی و فردایی است!
4 نه پند واعظت از ره برد، نه نغمه ی چنگ؛ میان مسجد و میخانه، بیخطر جایی است!
5 چرا ز مرگ بنالم بخود، که تربت من بزیر سایه ی سرو بلند بالایی است؟!
6 فغان، که درد تو آذر بکس نیارد گفت چو بنده یی که گرفتار عشق مولائی است