فتاده از پی دل کودکان و غوغائی از آذر بیگدلی غزل 23

آذر بیگدلی

آثار آذر بیگدلی

آذر بیگدلی

فتاده از پی دل کودکان و غوغائی است

1 فتاده از پی دل کودکان و غوغائی است تو هم بیا بتماشا که خوش تماشائی است

2 مرا که مرغ دلم، مانده در شکنجه دام؛ ازین چه سود که بیرون شهر صحرائی است؟!

3 گرانی از سر کوی تو زود خواهم برد بیا که فرصت حرف، امشبی و فردایی است!

4 نه پند واعظت از ره برد، نه نغمه ی چنگ؛ میان مسجد و میخانه، بیخطر جایی است!

5 چرا ز مرگ بنالم بخود، که تربت من بزیر سایه ی سرو بلند بالایی است؟!

6 فغان، که درد تو آذر بکس نیارد گفت چو بنده یی که گرفتار عشق مولائی است

عکس نوشته
کامنت
comment