- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گل فردوس چه باشد که به روی تو رسد یا نسیمش که به خاک سر کوی تو رسد
2 از خط سبز تو در آتشم ای آب حیات! رشکم آید که خضر بر لب جوی تو رسد
3 ز آفتابم شده در تاب که در روی تو تافت تاب خورشید چه باشد که به روی تو رسد؟
4 چشم بد دور ز روی تو و خود چشم بدان حیف باشد که بدان روی نکوی تو رسد
5 کار شد بر دل من تنگ و بلی تنگ بود کار هرگه که به بخت من و خوی تو رسد
6 نرسد هر سر شوریده به پای چو تویی گر به پای تو رسد هم سر موی تو رسد
7 من به بوی توام ای دوست هواخواه بهار کز نسیمش به دماغم همه بوی تو رسد
8 ساقی از درد سبو در تن من جانی کن! جان چه باشد که به دردی سبوی تو رسد
9 منع می خوردن سلمان نکنی ای صوفی! اگر این شربت صافی به گلوی تو رسد