- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 پدر که رحمت حق بر روان پاکش باد ز من دریغ نمیداشت پند پیرانه
2 چه گفت گفت که جان پدر نصیحت من اگر قبول کنی اینت پند فرزانه
3 تو باز سدره نشینی فلک نشیمن تست چرا چوکوف کنی آشیان بویرانه
4 مکن مقام درینخانه ایعزیز پدر گرت که یوسف مصری شدست همخانه
5 مباش غره بمهر سپهر دون پرور که پای دام کشیدست بر سر دانه
6 هر آن طلسم که بستند عاقلان بر هم بسنگ تفرقه بشکست چرخ دیوانه
7 در آن نفس که طریق حیات بسته شود گشایشیت نباشد ز خویش و بیگانه
8 پس از تو ابن یمین چون فسانه خواهد ماند بگوش تاز تو نیکی بماند افسانه