روزه چون می داری ای شیرین پسر از جامی غزل 435

روزه چون می داری ای شیرین پسر

1 روزه چون می داری ای شیرین پسر کز دو لب بینم دهانت پرشکر

2 ماه روزه گر خوری شکر چه باک نیست روزه ماه من بر ماه و خور

3 مردمان در روزه و عشاق را هر دم از دیدار تو عید دگر

4 روزه داران بین همه مشتاق عید من به وصلت از همه مشتاق تر

5 تا دهان بستم به روزه از خدای خواهم آن حلوای لب شام و سحر

6 روزه داران را نیامد ماه عید با وجود ابروانت در نظر

7 هر نماز شام جامی بی لبت می گشاید روزه از خون جگر

عکس نوشته
کامنت
comment