فرخنده طالعی بود از ابن یمین فریومدی غزل 269

ابن یمین فریومدی

آثار ابن یمین فریومدی

ابن یمین فریومدی

فرخنده طالعی بود آنرا که هر پگاه

1 فرخنده طالعی بود آنرا که هر پگاه کز تاب آفتاب شود با فروغ ماه

2 آید بگوشش از لب میگون تو سلام چشمش کند بطلعت میمون تو نگاه

3 گفتم که بار عشق تو ایجان نازنین بر کوه اگر بود شود از ضعف همچو کاه

4 زان بیشتر که چشمه آبحیات تو گردد نهفته در ظلمات از خط سیاه

5 بگذار تا ازو چو خضر شربتی خورم در گردن من ار بودت هیچ ازین گناه

6 ابن یمین ز غمزه مست تو ترکتاز بس دوست دارد چه بناموس گاهگاه

7 گویند شوخیش همه ز آنست کش بناز پیوسته حاجبان تو دارند در پناه

عکس نوشته
کامنت
comment