- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بدرود شب دوش که چون ماه برآمد ناخوانده نگارم ز در حجره درآمد
2 زیر و زبر از غایت مستی و چو بنشست مجلس همه از ولوله زیر و زبر آمد
3 نقلم همه شد شکر و بادام که آن بت با چشم چو بادام و لب چون شکر آمد
4 زان قد چو شاخ سمن و روی چو گلبرگ صد شاخ نشاطم چو درآمد به بر آمد
5 از خجلت رویش به دهان تیره فروشد هر ماه که دوش از افق جام برآمد
6 بودیم به هم درشده با قامت موزون وان قامت موزون ز قیامت بتر آمد
7 ما بیسر و سامان ز خرابی و زمانه فریاد همی کرد که شبتان به سر آمد
8 شب روز شود بعد نسیم سحر و دوش شد روز دلم شب چو نسیم سحر آمد