بدرود همی کرد مرا آن از مسعود سعد سلمان غزل 17

مسعود سعد سلمان

آثار مسعود سعد سلمان

مسعود سعد سلمان

بدرود همی کرد مرا آن صنم من

1 بدرود همی کرد مرا آن صنم من گریان و درآورده مرادست به گردن

2 از زخم دو کف همچو دلش کردم سینه ور آب دو دیده چو برش کردم دامن

3 رنجور شد از بهر من و روی دژم کرد کز حسرت آن روی دم سرد زدم من

4 در رویش اثر کرده دم سرد من امروز چونان که دم گرم در آیینه روشن

عکس نوشته
کامنت
comment