حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی

حکیم نزاری قهستانی
حکیم نزاری قهستانی

وداع یار گرامی از حکیم نزاری قهستانی غزل 440

غزل 440 ام از 1607 غزلیات

وداع یار گرامی نمی توانم کرد

1 وداع یار گرامی نمی توانم کرد که احتمال سفر زار وناتوانم کرد

2 زدوستان شفیقم که می رسد فریاد ز دست دل که دگر باره داستانم کرد

3 ز کارنامه افعال دل یکی این است به اعتبار که صد بار قصد جانم کرد

4 نه سهو می کنم از دست دل نه می نالم که پای بند بلا یار مهربانم کرد

5 کنار من چو صدف پر شده ست تا به میان ز بس نثار که چشم گهر فشانم کرد

6 مجال صبر ندارم ز روی خویش و عقل هزار بار درین ورطه امتحانم کرد

7 مگر مربی فطرت چو پرورش می داد به جای مغز محبت در استخوانم کرد

8 خرد شبی به تفرج در آمد از در ما دمی ز دور تماشای دل ستانم کرد

9 چو بازدید مرا گفت حق به جانب تست برو که بر تو ملامت نمی توانم کرد

10 رقیب دوست چو دشمن به کار ما برخاست روا نداشت که ساکن شوم روانم کرد

11 ز شهر گفت نزاری چنان روان کنمت که اعتبار کنند از تو وچنانم کرد

12 چو باد می روم اکنون اگر چه یک چندی زمانه معتکف خاک استانم کرد

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر وداع یار گرامی نمی توانم کرد

شاعر شعر وداع یار گرامی نمی توانم کرد چه کسی است ؟

شاعر شعر وداع یار گرامی نمی توانم کرد حکیم نزاری قهستانی می باشد.

شعر وداع یار گرامی نمی توانم کرد در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر وداع یار گرامی نمی توانم کرد چیست ؟

قالب شعر وداع یار گرامی نمی توانم کرد غزل است

مضمون اصلی شعر وداع یار گرامی نمی توانم کرد چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, مرگ, می‌نوشی است.
بنر