فرح به سینه پر غصه بی تو چون از کمال خجندی غزل 474

کمال خجندی

آثار کمال خجندی

کمال خجندی

فرح به سینه پر غصه بی تو چون آید

1 فرح به سینه پر غصه بی تو چون آید که گر به کوه بسنجم غمت فزون آید

2 گذشت از غم فرهاد سالها و هنوز صدای ناله اش از کوه بیستون آید

3 اگر رود ز دل ریش من بگردون دود بسوزد ابر و ازو ژاله لاله گون آید

4 به بین تفاوت راه ای قبه خشک دماغ تراز بینی و ما را ز دیده خون آید

5 ز چشم سلسله مویان حکایت احباب حکایتیست که از مستی و جنون آید

6 همین که نقش دهانش چو میم بندد چشم خیال ابروی او پیش من چو نون آید

7 عجب مدار که روزی به آب چشم کمال ز آستانه او سرو و گل برون آید

عکس نوشته
کامنت
comment