جویای تبریزی

جویای تبریزی

جویای تبریزی
جویای تبریزی

آشنا با عشق اگر شد عقده از جویای تبریزی غزل 623

غزل 623 ام از 1266 غزلیات

آشنا با عشق اگر شد عقده دل واشود

1 آشنا با عشق اگر شد عقده دل واشود قطره دریا می شود چون واصل دریا شود

2 قفل بر مخزن نشان مایه داریهای اوست راز عشق از بستن لب بیشتر رسوا شود

3 قامت و رفتار او را دید چون سرو چمن شد خرامان تا بلا گردان آن بالا شود

4 بسکه دزدیم نگاه شرم ازرخسار یار چشم دارم دیدهٔ داغ دلم بینا شود

5 نکته پیرا باش با من بهر پاس عزتم گر ببندی لب زبان مردمان گویا شود

6 همچو مجنون می تواند داد رسوایی دهد پردهٔ ناموس هر کس دامن صحرا شود

7 ناامیدی در غمش سرمایهٔ دیوانگی است سوخت چون در پردهٔ دل آرزو سودا شود

8 چون هوای صبحگاهی فیض می بارد ازو ابر عالمگیر آهم گر فلک پیما شود

9 خویش را آویخت شاخ گل به دامان نسیم تا به آسانی بلاگردان آن بالا شود

10 من غلام آنکه جویا بیند اسرار دو کون دیده ای کز سرمهٔ خاک درش بینا شود

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر آشنا با عشق اگر شد عقده دل واشود

شاعر شعر آشنا با عشق اگر شد عقده دل واشود چه کسی است ؟

شاعر شعر آشنا با عشق اگر شد عقده دل واشود جویای تبریزی می باشد.

شعر آشنا با عشق اگر شد عقده دل واشود در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 11 سروده شده است.

قالب شعر آشنا با عشق اگر شد عقده دل واشود چیست ؟

قالب شعر آشنا با عشق اگر شد عقده دل واشود غزل است

مضمون اصلی شعر آشنا با عشق اگر شد عقده دل واشود چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عارفانه, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
بنر