فلک سای و غم صهبا،کسی هشیار از عرفی شیرازی غزل 285

عرفی شیرازی

آثار عرفی شیرازی

عرفی شیرازی

فلک سای و غم صهبا،کسی هشیار کی ماند

1 فلک سای و غم صهبا،کسی هشیار کی ماند فنا گلچین و ما گل، عنچیه هم پر بار کی ماند

2 مگو صافی به از خلوت، نداند باغ و بستان را درش گر باز باشد، روی تو، دیوار کی ماند

3 منم دایم صلاح اندیش کارافتادگان، لیکن چو غم رو آورد اندیشه را، رفتار کی ماند

4 نپندارم که گر مشفق شوم، آسوده دل گردم دلی کافتد به دست عشق، بی آزار کی ماند

5 ز وصلت یافتم صحت، به همت بود بیماری کسی کاید مسیحا بر سرش، بیمار کی ماند

6 بهار وباغ ما دست خزان در آستین دارد دراین گلشن گلی گر بشکفد، پر بار کی ماند

7 به زنار مغان بستند عرفی را میان، آری میانی این چنین شایسته، بی زنار کی ماند

عکس نوشته
کامنت
comment