- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای فلک حشمت که در دکان نظم محتشم به ز مدح مشتری گیر تو یک پرگاله نیست
2 وان عروسان را که در عقد تو میآرد به نظم هیچ یک را احتیاج صنعت دلاله نیست
3 نطقش از شیرینی در ثنایت مینهد بر سر هم آن قدر شکر که در بنگاله نیست
4 با دگر اشعار کز پی میرسد این قطعه هست کاغذی باوی که کوتاهیش در دنباله نیست
5 آن قدر در کز ثنایت دردل ذخار اوست بر گل صد برگ سوری صد یک آن ژاله نیست
6 ابر طبعش بس که حالا مستعد بارش است هیچ ماهی بر سپهر فکرتش بیهاله نیست
7 او چو در جولان گه صد سالهٔ مدحت پا نهاد وین سخن بیاصل مثل شعلهٔ جواله نیست
8 وجه انعامش که مرقوم است و مجری در برات همچو احسان دگر یاران چرا هر ساله نیست