1 فلک اندر دمید پنداری باد در آستین ما در تیغ
2 حکم اختر بدو مهابت از آنک هم به تیغ اندرست اختر تیغ
3 به همه حال ها اجل عرض است لیک قایم شده به جوهر تیغ
4 بکند چشم تیغ اگر داری گوهر کلک را برابر تیغ
1 آمد فرج ما ز ستم های ستمکار چون بوالفرج رستم آمد سر احرار
2 زین پس نرود پیش به ما برستم کس بر ما نشود هیچ ستمگر به ستم کار
1 تا تو را در جهان بقا باشد عز و اقبال در قفا باشد
2 ای بزرگی که تابش خورشید پیش رای تو چون سها باشد
1 کس را بر اختیار خدای اختیار نیست بر دهر و خلق جز او کامگار نیست
2 قسمت چنان که باید کردست در ازل و اندیشه را بر آنچه نهادست کار نیست