فاح ریح الصبا و صاح الدیک از جامی غزل 550

فاح ریح الصبا و صاح الدیک

1 فاح ریح الصبا و صاح الدیک باده درده که صبح شد نزدیک

2 جام روشن بیار تا برهیم یک دم از ظلمت شب تاریک

3 فهم را گم شود سر رشته چون رود زان میان سخن باریک

4 پیش هندوی چشم خونریزت گشته ترکان زبون تر از تازیک

5 سر عشق از عبارت واعظ معنیی نازک است و لفظ رکیک

6 جز تو در دل کسی نیابد جای صاحب ملک را چه جای شریک

7 جامی از حیرت تو ره گم کرد یا دلیلا لمن تحیر فیک

عکس نوشته
کامنت
comment