- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 فغان زان پریچهر عیار یار که با منش دائم به پیکار کار
2 دو زلف سیاهش بماند بدان که دو زاغ دارد بمنقار قار
3 دهانی چو یک نار دانه دو نیم مرا هست در دل از آن نار نار
4 بنزد بزرگان بزرگم ولی بنزدیک آن چشم خونخوار خوار
5 بیاد توام نوش گردد همی بکام اندرون زهر و دشوار وار
6 چنان گشتم از فرقت آن نگار که بر من ز عشقست بلغار غار
7 اگر طمع کردی بجان و دلم بدست و دل و جان تو بردار دار