فغان که در ره ما بانگی از از سلیم تهرانی غزل 169

سلیم تهرانی

آثار سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

فغان که در ره ما بانگی از درایی نیست

1 فغان که در ره ما بانگی از درایی نیست هزار قافله رفت و نشان پایی نیست

2 ز کجروی نبرد هیچ کس به مقصد راه که تیر را بجز از راستی عصایی نیست

3 شراب، حوصله ی هر کسی کند ظاهر که همچو دختر رز، مردآزمایی نیست

4 سلام چیست، ندارم چو از کسی طمعی دعا برای چه گویم چو مدعایی نیست

5 سلیم، هر چمنی را که بود گردیدم به بینوایی من، مرغ بینوایی نیست

عکس نوشته
کامنت
comment