- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 فغان که سوخت جهان بهانه گیر مرا چو صبح کرد به فصل شباب، پیر مرا
2 ز موج خیزی دریای عشق، پنداری که مورم و گذر افتاده بر حصیر مرا
3 درین چمن نه چنان خفته ام که از غفلت چو سبزه سردهد آب این جهان به زیر مرا
4 نداشت حوصله منصور، جام عشق به من اشاره کرد که از دست او بگیر مرا!
5 چو شیشه ام به پیاله سری ست، پنداری که داده دایه ی من با پیاله شیر مرا
6 به سر فتیله ی داغم چو شمع روشن شد گذشت یاد تو هرگاه در ضمیر مرا
7 سلیم، یار فروشی عشق را نازم که خاک بودم و بفروخت چون عبیر مرا