فغان که سوخت جهان بهانه از سلیم تهرانی غزل 24

سلیم تهرانی

آثار سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

فغان که سوخت جهان بهانه گیر مرا

1 فغان که سوخت جهان بهانه گیر مرا چو صبح کرد به فصل شباب، پیر مرا

2 ز موج خیزی دریای عشق، پنداری که مورم و گذر افتاده بر حصیر مرا

3 درین چمن نه چنان خفته ام که از غفلت چو سبزه سردهد آب این جهان به زیر مرا

4 نداشت حوصله منصور، جام عشق به من اشاره کرد که از دست او بگیر مرا!

5 چو شیشه ام به پیاله سری ست، پنداری که داده دایه ی من با پیاله شیر مرا

6 به سر فتیله ی داغم چو شمع روشن شد گذشت یاد تو هرگاه در ضمیر مرا

7 سلیم، یار فروشی عشق را نازم که خاک بودم و بفروخت چون عبیر مرا

عکس نوشته
کامنت
comment