- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 فغان که آتش کین آشیان ما را سوخت به غیر ناله نخیزد نوایی از دهنی
2 گسست رشته پیوند، یار دشمنخوی شکست حقه الفت، حریف حقشکنی
3 جفای زاغ و زغن بین که از سیاهدلی به بلبلان نگذارند گوشه چمنی
4 به تیرهبختی ما شمع انجمن سوزد به هرکجا که حریفان کنند انجمنی
5 بنای خانه بیداد واژگون گردد به دست تیرزنی یا به آه پیرزنی
6 کسی که بد به وطن گفت بیوطن بادا که بر وطن نزند طعنه غیر بیوطنی
7 اگر میانه و تبریز و اردبیل افتاد به دست غیر، چو گنجی به دست راهزنی
8 «به صبر کوش تو ای دل که حق رها نکند چنین عزیز نگینی، به دست اهرمنی»