-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 فغان کز سینه دائم آه بی تاثیر می زاید صباح عیدم از دل نالهٔ شبگیر می زاید
2 جهان عشق را نازم که سلطان گدای او بسی دلشاد می میرد ولی دلگیر می زاید
3 طلب کن دایهٔ کش زهر بیرون آید از پستان که طفلان هوس را تشنگی از شیر می زاید
4 مصیبت بین که غافل مردم و فارغ در آن وادی که مجنون تنگ لیلی بستهٔ زنجیر می زاید
5 به دلق و برد و تسبیح از ره مرو عرفی که از تقوای زاهد شیوهٔ تزویر می زاید