1 فغان از دست آن کاتب که کلکش به بیش و کم نویسی شد فسانه
2 ز بیش و کم نویسیهای او شعر ز بحر و وزن ماند بر کرانه
3 نوشت از مثنوی بهرم کتابی که چون جویم ز نظم آنجا نشانه
4 نیابم زان نشانه جز بیاضی که دارد هر دو مصرع در میانه
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 آن موسوس بر لب دریا نشست تا کند بهر تقرب آبدست
2 دید دریایی پر از ماهی و مار چغز و خرچنگش هزار اندر هزار
1 اینکه گفتم حال فرزند نکوست کش به اصل خویش پیوند نکوست
2 آن که باشد بد سگال و بد سرشت در سرشت او هزاران خوی زشت
1 چون سلامان را شد اسباب جمال از بلاغت جمع در حد کمال
2 سرو نازش تازگی را سر گرفت باغ لطفش رونق دیگر گرفت
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **