فغان کز دِیْر، زاهد سبحه از سلیم تهرانی غزل 524

سلیم تهرانی

آثار سلیم تهرانی

سلیم تهرانی

فغان کز دِیْر، زاهد سبحه را بگسسته می‌آرد

1 فغان کز دِیْر، زاهد سبحه را بگسسته می‌آرد ز کوی می‌فروشان توبه را بشکسته می‌آرد

2 غم‌خانه چرا داری که گر غارتگرت عشق است ترا با خانه چون مرغ قفس، در بسته می‌آرد

3 برای سود و سودا رو به آتشخانهٔ دل کن که هرکس مشت خاری می‌برد، گلدسته می‌آرد

4 روان کن زر برای می، که زر آن سرخ عیار است که تا رفته، سبو را دست و گردن بسته می‌آرد!

5 سپند ای شاخ گل، حسن ترا در کار اگر باشد ز آتش شوق ما پیش تواَش برجسته می‌آرد

6 سلیم ایام را در عیب‌پوشی نیست تقصیری برای هرکه کوتاه است، کفش جسته می‌آرد

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر