-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 فاضل عالم فضیل آن ابر اشک گفت از پیغامبرانم نیست رشک
2 زانکه ایشان هم لحد هم رستخیز پیش دارند و صراطی نیز تیز
3 جمله با کوتاه دستی و نیاز کرده در نفسی زفان جان دراز
4 وز فرشته نیز رشکم هیچ نیست زانکه آنجا عشق و پیچاپیچ نیست
5 لیک ازان کس رشکم آید جاودان کو نخواهد زاد هرگز در جهان
6 بازگردد خوش هم از پشت پدر تاشکم مادر نیارد بر زبر
7 کاشکی هرگز نزادی مادرم تانکردی کشته نفس کافرم
8 بکشدم نفسم که نفسم کشته باد بکشدم در خون که در خون گشته باد
9 از توانگر بودن و درویشیم هیچ خوشتر نیست از بیخویشیم
10 چون مرا از ترس این صد درس هست هرکرا جانست جای ترس هست