1 ای زلف، پریشان شدگانیم، خبر گیر ای چاک گریبان، شب ما را به سحر گیر
2 از کم سخنی های تو زهر است به جامم بگشای لب و تلخی کامم به شکر گیر
1 ای شور خیالت، نمک زخم جگرها مجنون بیابان سراغ تو، نظرها
2 بی عشق ز دل ها نرود ریشهٔ غفلت خورشید بر آرد رگ خامی، ز ثمرها
1 هر چند که دنیاست رَه و ما همه راهی افتاده مرا زورق هستی به تباهی
2 پوشیده شب ظلمت گیتی، گهرم را من چشمهٔ حیوانم و هند است سیاهی
1 با همه سیلی که شسته روی زمین را طرفه غباری ست چشم حادثه بین را
2 بار الم بی حد است و گرد کدورت پشت فلک را ببین و روی زمین را